به گزارش شهرآرانیوز، «دو مراجعِ خانم و آقا دارم که قصد دارند با هم ازدواج کنند. دلیل یکی از این دو برای انتخاب کردن فرد مقابل به عنوان همسر، این است که او گفته است «تراپی» میرود. حالا همین یک کلمه، حجت را برایش تمام و کاری کرده است که آن فرد را فردی که مراجعه به روان شناس را قبول دارد، بشناسد و البته مناسب برای ازدواج، ولی نمیداند طرف مقابلش یک هفته هم نشده که جلسههای مشاوره را شروع کرده و این حرف را فقط از روی پُز و خودنمایی زده است.» اینها بخشی از گفتههای یک روانشناس است.
واقعیتش این است که بهره بردن از روان شناس در بیشتر دوره ها، همانند راه رفتن روی لبه تیغی بوده است که نباید اجازه دهیم زندگی ما را مختل کند، چه زمانی که برخی به خاطر تابوهای اجتماعی و نسبتهای ناروا از مراجعه خودداری میکردند و چه اکنون که مراجعه کردن تبدیل به پُز و اعتبار و تشخص اجتماعی شده است. موضوعی که به مناسبت روز ملی روان شناس و مشاور در ادامه با کارشناس روان شناس، علی سلمانی زاده در میان گذاشته ایم و او هم ابعاد مختلف آن را برایمان تشریح کرده است.
کافی است گشت وگذاری کوتاه در فضای مجازی داشته باشیم، صفحه شخصی هر بلاگر، بازیگر یا گاهی دوستانمان را که باز میکنیم لابه لای پُستها و استوری هایشان حتما با پیامهایی مانند «وقت تراپی دارم»، «از وقتی با تراپیستم هستم چقدر حالم خوبه»، «واقعا من از وقتی تراپی میرم خیلی قویتر شدم» و ... روبه رو میشویم.
کسانی که مراجعه به روان شناس را هم مانند بسیاری از خودنماییهای مجازی و دک وپزهای غیرواقعی شان ضروری میدانند و هر کسی که به ظاهر در این مسیر قرار گرفته را فردی با سطح اجتماعی بالا میخوانند. متأسفانه این طور هم جا افتاده است که هر کسی تراپی میرود انسان سالمی است و به خودش رسیدگی میکند، درحالی که گاهی حتی به توصیه مشاور هم گوش نمیکنند و اگر دچار تضاد منافع شوند همان کاری را میکنند که خودشان تشخیص داده اند.
این دسته از افراد فقط کلمههای تراپی رفتن و تراپیست داشتن را از فرهنگ غرب گرفته اند و به فرهنگِ مشاوره گرفتن و مراجعه به روان شناس کمتر بها میدهند. در صورت که وقتی فردی میگوید «من تراپیست دارم» یعنی اینکه با یک روان شناس یا روانکاو دائمی در ارتباط است و این کار یک قسمت از سبک زندگی او شده است.
در جامعه امروز که فناوری با پیشرفتهای شگرفشان همه را حیرت زده کرده و مزایای درخور توجهی داشته، آثار مخربی را هم برای افراد به ارمغان آورده است. اختلالات اضطرابی و استرسی، مشکلات خواب به دلیل وب گردیهای شبانه نوجوانان، آسیبهای اجتماعی که سن آن به کودکان رسیده است و مشکلات ارتباطی زوجها به دلیل سرگرم شدن بیش از اندازه با گوشیهای هوشمند از مهمترین مشکلاتی است که افراد جامعه امروز را درگیر خود کرده است و برطرف کردن همه این اختلالات نیاز به مطالعه، مشاوره و مراجعه به روان شناس دارد. حتی اگر هزینهها هم مانع شود، خوشبختانه با وجود فضای مجازی ما به راحتی میتوانیم به منابع روان شناسی یا پادکستهایی در این حوزه دست یابیم و در گام نخست، تا حدود ۴۰ درصد برای رفع مشکل به خود و اطرافیان کمک کنیم.
نیم نگاهی به مثلهای ایرانی مانند «هیچ کس از نزد خود چیزی نشد، هیچ آهن، خنجر تیزی نشد» هم تأیید میکنند که هر حرفهای در دست یک نفر است و، چون شخصیت ما اجتماعی است و باید زندگی اجتماعی سالمی داشته باشیم نیاز است که از مشاور و روان شناس کمک بگیریم.
میزان اختلالات و آسیبهای روانی جامعه مانند اضطراب، استرس و افسردگی نسبت به گذشته سیر افزایشی داشته و این موضوع را دفتر سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم تأیید کرده است. از طرفی هزینههای زندگی ازجمله هزینه مراجعه به روان شناس هم بالا رفته است. موضوعی که سبب شده است مراجعه به روان شناس در اولویتهای سوم و چهارم زندگی افراد قرار گیرد، درحالی که همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است.
برای شروع در گام نخست بهتر است از مطالعه شروع کنیم. مهارتهای دهگانه زندگی را بخوانیم، زیرا با دانستن این مهارتها به بخشی از خطاهای خودمان پی میبریم. در زمینه مهارتهای زندگی، کتابهای زیادی با رویکردهای اعتقادی اسلامی و روان شناسی در بازار کتاب موجود است. وقتی با مطالعه به بارزترین خطای خود پی بردیم، وقت آن است که موضوع را با یک مشاور در میان بگذاریم تا او ما را بیشتر راهنمایی کند.
در صورتی که به هر دلیلی ممکن نشد مطالعه کنیم و قصد داشتیم از همان ابتدا به مشاور یا روان شناس مراجعه کنیم، ابتدا باید موضوعی که از آن رنج میبریم را بیابیم و سپس آن را برای کارمندی که در بخش پذیرش مراکز مشاوره حضور دارد، توضیح دهیم و همچنین از او بخواهیم جلسه مشاوره ما را با کارشناسی که رویکردش متناسب با ماست، اعتقادی اسلامی یا روان شناسی، تنظیم کند.
متأسفانه در بیشتر اوقات، افراد حتی خودآگاهی هم ندارند و نمیدانند برای چه موضوعی میخواهند به مشاور مراجعه کنند. از این رو این دسته افراد ابتدا باید به روان شناس عمومی مراجعه کنند و وقتی مشکل را یافتند پیش مشاور یا روانکاو بروند.
گاهی بعضی افراد میگویند به جای مشاوره رفتن، یک کیلو گوشت میخریم و آن را با خانواده مان میخوریم. این حرف همان قاتی کردن نیازهاست. برای نمونه فردی که شرایط اقتصادی خوبی برای خانواده اش فراهم کرده است، باز هم از اینکه فرزندانش به او احترام نمیگذارند گله و شکایت دارد. این فرد در زمینه تأمین نیاز به بقا و کسب درآمد خیلی خوب عمل کرده است، ولی در زمینه تأمین نیازهای عاطفی فرزندانش کار درخور توجهی نداشته است.
در حالی که این نیازها همپوشانی دارند؛ بنابراین افراد به هر میزانی که بتوانند سبک زندگی شان را به مشاور و مشاوره نزدیک کنند اثربخش است. در این کلاسها که معمولا فرهنگ سراها و کانونهای فرهنگی مساجد برگزار میکنند یک استاد، ابتدا درباره تجربه شرکت کنندهها میپرسد و سپس درباره آن توضیح میدهد.
تب مجازی «تراپیست دارم» هرچند فریبنده است، بازهم همین اندازه که افراد را به فکر وامی دارد و چراغی در ذهن آنها روشن میکند باید آن را به فال نیک گرفت.
کتابهایی که در اینجا معرفی میشوند گزیدهای از عنوانهای جذاب روان شناسی اند که خواندنشان برای همه کتاب دوستان مناسب است.
***
این داستان یک جورایی بامزه ست
نویسنده: ند ویزینی
مترجم: هما قناد
ناشر: میلکان
«ند ویزینی» که خود تجربه افسردگی شدید و بستری شدن در آسایشگاه روانی را داشته است در این داستان از پسری میگوید که در اثر اضطرابهای تحصیلی وارد آمده به او دچار نوعی افسردگی شده است. نویسنده به خوبی توانسته است از پس وصف احوال شخص افسرده برآید و آنچه برای ما میگوید باورپذیر و حقیقی است.
***
دختری در قطار
نویسنده: پائولا هاوکینز
مترجم: محبوبه موسوی
ناشر: میلکان
داستان را میتوان روایتی زنانه از اتفاقها و زندگیهای زنانه دانست که از قضا مردان نیز در آن نقشهای پررنگ و مؤثری دارند. نویسنده در خلال داستان و در سر بزنگاههای مختلفی که قهرمانان در آن قرار میگیرند از مسائلی میگوید که هرکدام موضوع مهمی در علم روان شناسی هستند.
***
دروغگویی روی مبل
نویسنده: اروین د. یالوم
مترجم: حسین کاظمی یزدی
ناشر: صبح صادق
یالوم در این کتاب از درمانگران و ارتباط آنها با مراجعان مینویسد. او سه روان شناس را وارد روایت خود کرده است و مشکلات و ماجراهایی را که هرکدام دارند برای ما تعریف میکند. این ماجراها در کنار بار آموزشی خود به سختیهای این شغل و محدودیتهایی که درمانگر باید در رویارویی با مراجع در نظر بگیرد، اشاره دارد.
***
مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت
نویسنده: اولیور دبلیو ساکس
مترجم: ماندانا فرهادیان
ناشر: نشر نو
پزشکان زیادی در سراسر دنیا دست به قلم بوده و در حوزههای مختلف نوشته اند. از این میان نویسندگانی که تجربه روان شناسی دارند گویی دستمایه بیشتری در اختیارشان هست. در این کتاب به بیان داستانهایی پرداخته شده است که عجیب و حیرت انگیزند، اما همگی واقعی و ناشی از اختلالهای عصبی و تأثیرهای روان شناختی هستند.